Posted in شعر on دسامبر 11, 2009|
25 Comments »
««««« رویای ازادی «««««
.
پری زاده گان ازاده .. اول صف ایستاده اید …
رویای نان و مسكن و ازادی را در روز روشن ..
بر اندیشه ازاد خواهم چسباند …
كه برای همیشه ماندگار باشد ..
گند لاش زهد وریا را به دار خواهم اویخت
لش گند اویزان ، بوی گند خود را به اسمان ببر
نخواهم گذاشت زمین مرا الوده كنی
همان بهتر كه ذرات هسته ای شوی
در خیال واهی بی زمانی بمانی …
روزی اگر نكشی .. نزنی .. نچپانی در ترازوی بازار
روزی اگر نه كشی .. نسوزانی .. بنده و مقلد نباشی
روزی اگر مفت نخوری و سفره فقر را نگسترانی
روزی اگر با سرافكندگی به درگاه پرستنده دخیل نبندی
روزی اگر دستور قتل و غارت و تجاوز را از درگاه نه ستانی
روز مرگ و نابودی ، تمام هستی توست ..
پری دختران ازاده .. اول صف ..
فریاد ازادی می خوانند ..
گوشهایت پر از روضه .. چشمت به درگاه خلیفه
هستی گندت در بندگی معنا دارد
ول شده ای عربده زهد را فریاد كنی …
جان به خطر افتاده ای .. اگر چارقد زوری و اجباری را به سر كشید ..
كه از دستان خون ریز تو جان سالم به در برد
تن پوش اجباری پری ازاده گان را .. در قامتش كوچك می انگاری
زن ستیز باش و بمان ..
كه لایق تو همان خونی ست كه حجاب را اجباری می خواهد ..
پری زاده گان هوشیارند ..
برای نابودیت در اول صف ایستاده اند ..
عربده كف كرده زهد و ریای تو ..الهام گرفته اسمانی
دیگر ترس و لرزی در اندامهای ظریف اتش نشان شان نمی اندازد
باطوم سركوب تو در تن هایشان كبودی ازادی را ماندگارا ست
پری دختران ازاده .. تن های كبود ..
ایستادگی و ستیز شما با زن ستیزان
همیشه بر تاریخ تاریك سرزمینتان می درخشد ..
پی نوشت 1 : كامنت افشاگرانه
حسین
یکشنبه 29 شهریور ماه سال 1388 ساعت 1:04 PM
بابا من که خودم در نیروی دریایی سپاه بودم یه خاطره بگم تا اونی که ادعا میکنه اگه سپاه به میدون بیاد همه چیز تمامه کمی نسبت به این نیرو شناخت پیدا کنه.
فکر کنم سال 1382 بود که خامنه ای برای یه دیدار 5 ساعته به پادگان نیروی دریایی سپاه واقع در اسبدوانی (بالای سه راه پیروزی) میخواست وارد بشه.
از نیمه ی یه روز قبل همه پرسنل زیر درجه سرهنگ مثل من رو که در اون زمان ناوبان یکم پاسدار یا همون ستوان یکم بودم (از بی کاری کارم به کجا کشیده شده بود، اما خدا رو شاهد میگیرم که قدمی بر خلاف منافع مردم کشورم بر نداشتم) به مرخصی اجباری فرستادند.
عده ای رژه رونده از بوشهر از هفته قبل آورده بودن و داشتن به سختی آموزش میدادند. اونها نیروهای مورد اعتمادشون بودن چون به نیروهایی مثل ما و خصوصا سربازان اعتمادی نداشتن. تعدادی نیروهای ویژه که منه سپاهی هم از دیدنشون ترس وجودم رو میگرفت از دو روز قبل به پادگان فرستادن و شروع به پلمپ کردن اتاقها، خلع سلاح پرسنل، و سایر تدارکات امنیتی مثل جستجو و قرار دادن نگهبان در کوههای مشرف به میدان صبحگاه که محل سخنرانی رهبری بود کردند.
لازم به ذکر هست که تعدادی قایق رزمی که باید بگم به عرض حدود5 متر و طول شاید تا 30 متر و ارتفاع زیاد بوسیله کامیونهای لجستیک از دریای جنوب برای قرار دادن در نمایشگاه به اونجا آوردن. لازم به ذکر است که برای گذروندن قایق از زیر تونلها و سایر موانع مسیر، مجبور به بریدن دکل کشتی در ارتفاع چهار و نیم متری شده بودند.
جالب توجه هست که این همه هزینه و دردسر برای 5 ساعت دیداد رهبری از پادگان بود که از جیب ملت و پول نفت من و شما هزینه شده بود.
خوب برنامه برگزار شد.
روز بعد از دیدار ایشون، شایعه هزینه سه و نیم میلیارد تومانی برای تدارکات و امنیت این دیدار، هزینه آوردن نیروهای خاص از شهرستان و امکانات نمایشگاه و تشویقات پرسنل، مابین همه دوستان و پرسنل سازمان پخش میشد که همه بصورت پنهانی در فضای خصوصی با دوستان صمیمی خودشون زمزمه میکردن. حتی یکی از دوستان ما لفظ ببخشید پفیوز رو در کنار من و 2 پرسنل دیگه برای رهبری به کار برد.(ایشون همچنان با درجه ناوداری در نیروی دریایی مشغول خدمت هستند که جزو کسانی خواهند بود که به خدمت رهبری خواهند رسید به زودی، اما صلاح ایشون نیست که اسم ببرم)
من که به سختی استعفا دادم و اومدم بیرون، بسیاری دیگه از دوستان هم که یا خارج شدن و یا دارن میسوزن و میسازن.
اما اون دوستی که مردم رو از حضور سپاه میترسونه (آقا حمید) باید یه کم به دامنه اطلاعات خودش اضافه کنه. با اطمینان به همه شما دوستان میگم که این همکارانی که من در نیروی دریایی سپاه داشتم هیچ کدام توانایی ضربه زدن به مردم رو نداشتن به جز یه عده بسیار قلیل و بخصوصی که در دایره ما هم وارد نمیشدن و ما هم جز سلام و علیک سعی میکردیم رابطه ای با اونها برقرار نکنیم.
من اکانت بالاترین ندارم ولی از لینک بالاترین به سایت شما اومدم. اگر دوست داشتید این خاطره من رو با اصلاح خودتون در اونجا با دیگران به اشتراک بگذارید تا تاثیر عنوان بحثهایی ازجمله ترسوندن مردم از سپاهیان که خودش نشانه ترس مسوولین هست که به حربه وحشت انداختن به جان مردم متکی شدند کمتر و کمتر بشه (هر چند که فکر کنم اکثرا ترسی هم ندارن چون بالاخره سپاهیان هم در بین مردم حضور دارن و با درد اونها آشنا هستن)
پی نوشت 2 : خبرافشاگرانه
به نام يزدان پاک
«ارتش پناه ملت»
درسال های دفاع مقدس که دوشادوش برادران سپاه، از اين آب وخاک دفاع می کرديم، درواقع مشغول دفاع ازشرف وآبرو و حيثيت وجان و مال ملت ايران بوديم. ارزش کشورهم به دليل ارزش ملت ايران است. سلاح ارتشی وسپاهی بايد در راه خدمت به اين ملت به کارگرفته شده وجان آنان هم در راه مردم ايران فدا شود. در روزگاری که همدوش برادران سپاهی جان خود را فدای اين ملت می کرديم هرگزگمان نمی برديم که ممکن است روزی گروهی ازسپاهی ها، بر خلاف خواست بخش اعظم پرسنل صادق و ايثارگرسپاه، قدرت سلاح خود را در مقابل اين ملت به کارگيرند.
ارتش خود را پناه ملت می داند و هيچ گاه به خواست سياستمداران برای سرکوب مردم تن در نداده است. به عهد خود برای عدم دخالت درسياست وفادار است اما نمی تواند در مقابل ظلم و تجاوز به هم وطنان خود نيز ساکت بنشيند. به همين دليل به آن دسته از تحميل شدگان به سپاه که دست تجاوز وتعدی به جان ومال وآبرو و ناموس ملت ايران درازکرده اند و بيش ازهمه به خون شهدای نيروهای مسلح کشور اعم از سپاهی و ارتشی خيانت کرده اند، شديدا اخطارمی کنيم که اگر از راه رفته بازنگردند، خود را با واکنش جان برکفان ارتش مواجه خواهند ديد. ارتش پناه ملت است و از ملت آرام وصلح دوست ايران در مقابل هر متجاوزی تا آخرين قطره خون خود دفاع خواهد کرد.
گروهی ازخلبانان وپرسنل هواپيمايی نيروی زمينی ارتش جمهوری اسلامی ايران ( هوانيروز)
جمعی ازفرماندهان وپرسنل گروه سی وسه توپخانه اصفهان
گروهی ازخلبانان وهمافران نيروی هوايی ارتش جمهوری اسلامی ايران(نهاجا)
دانشگاه شهيد ستاری نيروی هوايی ارتش جمهوری اسلامی ايران(نهاجا)
جمعی ازپرسنل ستاد فرماندهی نيروی هوايی ارتش جمهوری اسلامی ايران(نهاجا)
جمعی ازپرسنل مرکزآموزش پشتيبانی نزاجا
جمعی ازاساتيد ومسئولين دانشگاه افسری امام علی(ع)
جمعی ازپرسنل ومسئولين ستاد فرماندهی کل ارتش
Read Full Post »