1- مجال کلام برای من در ینگه دنیا « منظور خارج كشور است ؟ « فراخ است، قبول .
2- شما با فاشیست چماقدار در تمامیت خواهی و میل به حذف دیگری شباهت دارید. ..« فاشیسم یعنی حذف بسیج و پاسدار و اخوند و لباس شخصی ها از قدرت دولتی تمام خواه مذهبی و سركوب وكشتار و زندان و تجاوز « تمامیت خواهی یعنی حذف دشمن اشتی ناپذیر «
مقایسه در زمینه های دیگر هم بلاموضوع است. ..
شما توصیحات مرا هم خواندی بفرض « عقیده و باور و دین و مذهب ..« هر مذهبی « باید ازاد باشد و شخصی …در هیچ جایی چه دولتی و چه خصوصی .. نباید عقیده و باور و مذهب فرد ثبت شده و نشان داده شود .. نقد و انتقاد و بررسی تمام عقاید و جهان بینی ها باید ازاد و بدون ترس از تعقیب و مفتش و ممیز و سانسور باشد ..«
اگر رنجیدید متأسفم… هان نه خیر نباشید ..
3-از نظر من امر جدی وجود ندارد. جدی برای شما می تواند برای دیگری جدی نباشد.
اما ما هم پنداشتیم ، شما كه ما را با « فاشیست چماقدار« « كدام معلوم نیست « مقایسه كردی و در ذات یكی دانستی پس امری است برای من و شما جدی .. و ما بازی فاشیستی بسیجی پاسداری اخوندی با هم نداشتیم …
4-سرراست و خوشحال، مدام از واژه ی جاهلستان استفاده میکنید. امیدوارم اگر اطلاقتان انقدر جزمی است، فراموش نکنید که خودتان هم عضوی از این جاهلستانید…
نخوانده ملا را شنیدی .. هر چند این ملا همیشه نخوانده است كه با بازار ازاد تجارت پیوند همیشگی دارد .. اما من در سر تتیر همه پست های جاهلستانی ام توضیح داده ام ..
« پیش نوشتار : .. جاهلستان ..جایی نیست كه همه جاهل و نادان باشند .. كه همچون جایی ، همه جاهل و نادان و نااگاه ، شاید در هیچ برهه زمانی تاریج انسان وجود نداشته ..
جاهلستان ما جایی است كه جاهلیت بر ان حكومت می كند و پس از این همه جانفشانی و كوشش و .. هنوز نیروی مترقی سازمان یافته ای برای جانشینی این بختك استبدادی مذهب جاهلیت در چشم انداز نیست .. سعی این نوشته بر ان است تا حد و اندازه و توان و اگاهی ، بی پروا به نقد تمامی عناصر دخیل و چرا و چگونگی گرفتار امدن در جاهلستان و راه رهایی از ان بپردازد …««
5-حرف شما اینست که دین و کارگزارانش همگی زمینه سازان نقض حقوق بشرند، و ولو بر حسب اتفاق یک فقیه مدافع حقوق مردم از آب در آمده باشد نباید رویش مانور داد و به این وسیله اصل دین را مصون داشت.
« كدامش .. منتظری ..طالقانی ، بهشتی .. مطهری ..این ها كه همه مخلص و چاكر قوانین شرعی اسلامی هستند و بودند .. هیچ وقت ناخدا با حكم اعدام و قصاص اسلامی و قوانین شرعی مخالف نبوده اند .. حالا چه مدتی و تا كجا با امام خمینی خونخوار متحجر موافق بودند و تحت فرماندهی ایشان سی سال استبداد مذهبی ساختند .« .
نه من نمی دانم برای همان فاشیست چماقدار به همین شیوه چه استدلالی شده است .. شما می دانید ..
و می فرمایید به او هم گفته اند دموکراسی و حقوق بشر از ابزارهای غرب است تا زمینه ی برانداختن دین و تهاجم فرهنگی بشود. گفته اند اگر یکی از اینها اتفاقا دین دار هم بود شما نباید گول بخورید و به هر حال آنها مستحق چماق خوردن اند. لوپ کلام اینست که ما نمیتوانیم در مواجهه ی عملی به مسائل اجتماعی به ریشه ها و ذوات تفکر افراد حمله کنیم. معیار ما باید رفتار باشد.
« پس .. اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر چه عیب است از مسلمانی انهاست .. اما من فكر می كنم عیب در ذات تفكر است كه انسانها را به راه گریز انحرافی می كشاند نه برعكس تازه بر عكس این موضوع در ذات احكام اولیه و پایه ای ان تفكر اثر چندانی ندارد « ..
اگر در حال حاضر فقیه خوبی وجود دارد نمیتوانیم او را به خاطر بنیاد های تفکر اسلامی اش طرد کنیم. آیا این خودش از اصول آزادی نیست که هر کس آزاد است تا آنجا که آزادی اش آزادی دیگران را محدود نکرده باشد …؟
مغلطه در بحث است ، كدام فقیهی در حال حاضر در ایران وجود دارد و مشخص حقوق بشر را كه لغو حكم اعدام هم جز انهاست به رسمیت می شناسد ما فقط ایت الله بروجردی را در زندان داریم كه او هم می خواهد برای نجات اسلام دین را از حوزه سیاست خارج كند و در حجره های بازاری حفظش كند .. با این همه و هر چند كه من موافق این ایت و ولی و.. نیستم … اما ازادی بدون قید و شرط ایشان و مریدانش از زندان را خواهانم و جمهوری اسلامی حق ندارد كسی را به خاطر عقیده و بیان زندانی و شكنجه كند ..تجربه سی ساله و همین شورش های اخیر نشان داده است و ما می دانیم كه دخالت فقیهی در سیاست اصول ازادی را زیر پا می گذارد .. و تازه در اسلام اصول ازادی وجود ندارد كه این فقیه به ان تكیه كند .. هر زمان قوانین شرع اسلامی منطبق با حقوق بشر شد .. ان زمان است كه ما و شما حق نداریم ازادی دخالت ایشان را در سیاست نقض و نفی كنیم ..
6-سرزنش دیگر شما از این جهت بود که مبانی دین اسلام با مبانی حقوق بشر در تضاد آشکار است. دوست عزیز! مبانی همه چیز با همه چیز و حتی هر چیزی با خودش در تضاد آشکار است! یعنی هیچ نظام یک دست جایگزینی وجود ندارد که روی کاغذ به تناقض نرسد. « جل الخالق « این طور مسائل را باید در عمل با هم تطبیق داد، نه آنکه کوشید یکی را به نفع دیگری حذف کرد.
« در عمل هم هزار و چهار صد را فاكتور بگیر این سی سال نشان داده است كه مبانی دین اسلام با مبانی حقوق بشر در تضاد آشکار است..
7- در نهایت، با اینکه دین پدیده ی خطرناکی است و باید حتی الامکان از اجتماعات به خلوت مردم برگردانده شود بسیار موافقم.
« عجب اخر سر انگار به توافقی می رسیم شما نمی ترسید كه فاشیست شوید «
اختلاف من با شما در روش است. در نفی اصل دین اجتماعی باید قلم زد، اما در نفی مصادیق دین داری -به خصوص آنها که نیکمرد نیز بوده اند- هرگز….
« نه خیر من كجا كدام « نیكمرد « را نفی كرده ام ..این نیكمرد هم لغت جالبی ست بگویم مختصاتش چیست …؟ اختلاف من با شما سر جایش باقی است هم باید در نفی اصل دین سیاسی قلم زد هم باید در نفی مصادیق دین داری و هم در خصوص نیكمرد « نیك زنی نبود« كه چگونه و از كجا تامین می شود .. چرا نیك زن نماینده دین نداریم ؟ .. و خیلی مسائل دیگر ..
««««««« نیكمرد »»»»»»»
پی نوشت 2 : پل سبــــــــــــز چوبی ..