Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘كنكاش سیاسی’ Category

« نیكمرد «


1- مجال کلام برای من  در ینگه دنیا « منظور خارج كشور است ؟ « فراخ است،  قبول .

2- شما با فاشیست چماقدار در تمامیت خواهی و میل به حذف دیگری شباهت دارید. ..« فاشیسم یعنی حذف بسیج و پاسدار و اخوند و لباس شخصی ها از قدرت دولتی تمام خواه مذهبی و  سركوب وكشتار و زندان و تجاوز  « تمامیت خواهی یعنی حذف دشمن اشتی ناپذیر «

مقایسه در زمینه های دیگر هم بلاموضوع است. ..

شما توصیحات مرا هم خواندی بفرض «  عقیده و باور و دین و مذهب ..« هر مذهبی « باید ازاد باشد و شخصی …در هیچ جایی چه دولتی و چه خصوصی .. نباید عقیده و باور و مذهب فرد ثبت شده و نشان داده شود .. نقد و انتقاد و بررسی تمام عقاید و جهان بینی ها باید ازاد و بدون ترس از تعقیب و مفتش و ممیز و سانسور باشد ..«

اگر رنجیدید متأسفم… هان نه خیر  نباشید ..
3-از نظر من امر جدی وجود ندارد. جدی  برای شما می تواند برای دیگری جدی نباشد.

اما ما هم پنداشتیم ، شما كه ما را با « فاشیست چماقدار« « كدام  معلوم نیست « مقایسه كردی و در ذات یكی دانستی پس امری است برای من و شما جدی .. و ما بازی فاشیستی بسیجی پاسداری اخوندی با هم نداشتیم …
4-سرراست و خوشحال، مدام از واژه ی جاهلستان استفاده میکنید. امیدوارم اگر اطلاقتان انقدر جزمی است، فراموش نکنید که خودتان هم عضوی از این جاهلستانید…

نخوانده ملا را شنیدی .. هر چند این ملا همیشه نخوانده است كه با بازار ازاد تجارت پیوند همیشگی دارد .. اما من در سر تتیر همه پست های جاهلستانی ام توضیح داده ام ..

« پیش نوشتار : .. جاهلستان ..جایی نیست كه همه جاهل و نادان باشند .. كه همچون جایی ، همه جاهل و نادان و نااگاه ، شاید در هیچ برهه زمانی تاریج انسان وجود نداشته ..
جاهلستان ما جایی است كه جاهلیت بر ان حكومت می كند و پس از این همه جانفشانی و كوشش و .. هنوز نیروی مترقی سازمان یافته ای برای جانشینی این بختك استبدادی مذهب جاهلیت در چشم انداز نیست .. سعی این نوشته بر ان است تا حد و اندازه و توان و اگاهی ،  بی پروا به نقد تمامی عناصر دخیل و چرا و چگونگی گرفتار امدن در جاهلستان و راه رهایی از ان بپردازد …««

5-حرف شما اینست که دین و کارگزارانش همگی زمینه سازان نقض حقوق بشرند، و ولو بر حسب اتفاق یک فقیه مدافع حقوق مردم از آب در آمده باشد  نباید رویش مانور داد و به این وسیله اصل دین را مصون داشت.

« كدامش .. منتظری ..طالقانی ، بهشتی .. مطهری ..این ها كه همه مخلص و چاكر قوانین شرعی اسلامی هستند و بودند .. هیچ وقت ناخدا با حكم اعدام و قصاص اسلامی  و قوانین شرعی مخالف نبوده اند .. حالا چه مدتی و تا كجا با امام خمینی خونخوار متحجر موافق بودند و تحت فرماندهی ایشان سی سال استبداد مذهبی  ساختند .« .

نه من نمی دانم  برای همان فاشیست چماقدار به همین شیوه چه استدلالی شده است .. شما می دانید ..
و می فرمایید  به او هم گفته اند دموکراسی و حقوق بشر از ابزارهای غرب است تا زمینه ی برانداختن دین و تهاجم فرهنگی بشود. گفته اند اگر یکی از اینها اتفاقا دین دار هم بود شما نباید گول بخورید و به هر حال آنها مستحق چماق خوردن اند. لوپ  کلام اینست که ما نمیتوانیم در مواجهه ی عملی به مسائل اجتماعی به ریشه ها و ذوات تفکر افراد حمله کنیم. معیار ما باید رفتار باشد.

« پس .. اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر چه عیب است از مسلمانی انهاست .. اما من فكر می كنم عیب در ذات تفكر است كه انسانها را به راه گریز انحرافی می كشاند نه برعكس تازه بر عكس این موضوع در ذات احكام اولیه و پایه ای ان تفكر اثر چندانی ندارد «  ..
اگر در حال حاضر فقیه خوبی وجود دارد نمیتوانیم او را به خاطر بنیاد های تفکر اسلامی اش طرد کنیم. آیا این خودش از اصول آزادی نیست که هر کس آزاد است تا آنجا که آزادی اش آزادی دیگران را محدود نکرده باشد …؟
مغلطه در بحث است  ، كدام فقیهی در حال حاضر در ایران وجود دارد و مشخص حقوق بشر را كه لغو حكم اعدام هم جز انهاست به رسمیت می شناسد ما فقط ایت الله بروجردی را در زندان داریم كه او هم می خواهد برای نجات اسلام دین را از حوزه سیاست خارج كند و در حجره های بازاری حفظش كند .. با این همه و هر چند كه من موافق این ایت و ولی و.. نیستم … اما ازادی بدون قید و شرط ایشان و مریدانش  از زندان را خواهانم و جمهوری اسلامی حق ندارد كسی را به خاطر عقیده و بیان زندانی و شكنجه كند ..تجربه سی ساله و همین شورش های اخیر نشان داده است و ما می دانیم كه دخالت فقیهی در سیاست اصول ازادی را زیر پا می گذارد .. و تازه در اسلام اصول ازادی وجود ندارد كه این فقیه به ان تكیه كند .. هر زمان قوانین شرع اسلامی منطبق با حقوق بشر شد .. ان زمان است كه ما و شما حق نداریم ازادی دخالت ایشان را در سیاست نقض و نفی كنیم ..
6-سرزنش دیگر شما از این جهت بود که مبانی دین اسلام با مبانی حقوق بشر در تضاد آشکار است. دوست عزیز! مبانی همه چیز با همه چیز و حتی هر چیزی با خودش در تضاد آشکار است! یعنی هیچ نظام یک دست جایگزینی وجود ندارد که روی کاغذ به تناقض نرسد. « جل الخالق « این طور مسائل را باید در عمل با هم تطبیق داد، نه آنکه کوشید یکی را به نفع دیگری حذف کرد.

« در عمل هم هزار و چهار صد را فاكتور بگیر این سی سال نشان داده است كه مبانی دین اسلام با مبانی حقوق بشر در تضاد آشکار است..
7- در نهایت، با اینکه دین پدیده ی خطرناکی است و باید حتی الامکان از اجتماعات به خلوت مردم برگردانده شود بسیار موافقم.

« عجب اخر سر انگار به توافقی می رسیم شما نمی ترسید كه فاشیست شوید «

اختلاف من با شما در روش است. در نفی اصل دین اجتماعی باید قلم زد، اما در نفی مصادیق دین داری -به خصوص آنها که نیکمرد نیز بوده اند- هرگز….

«  نه خیر من كجا  كدام « نیكمرد «  را نفی كرده ام ..این نیكمرد هم لغت جالبی ست  بگویم مختصاتش چیست …؟ اختلاف من با شما سر جایش باقی است هم باید در  نفی اصل دین سیاسی قلم زد هم باید در  نفی مصادیق دین داری و هم در خصوص نیكمرد « نیك زنی نبود« كه چگونه و از كجا تامین می شود .. چرا  نیك زن نماینده دین نداریم  ؟ .. و خیلی مسائل دیگر ..

«««««««   نیكمرد »»»»»»»

پی نوشت 1 : ...نکته ای که باید به آن توجه شود این است که سکولاریسم شرط کافی برای تشکیل یک حکومت متوازن و عادلانه نیست، ولی شرط لازم است. به بیان دیگر یک حکومت غیر سکولار از همان ابتدا ول معطّل است. یک حکومت تئوکراتی مثل جمهوری اسلامی هیچگاه توانایی حل مسائل و اصلاح ریشه‌ای را ندارد چون اصولا غیرعقلانی و ناممکن است. سکولاریسم پیشنیاز و لازمۀ دموکراسی، حقوق بشر و جستار علمی و فلسفی آزادانه است. بدون وجود سکولاریسم این لغات بازیچه‌ای بیش نیستند و معنایی ندارند. فکر می‌کنم کاملا روشن باشد که چرا بدون سکولاریسم حقوق بشر وجود ندارد.

پی نوشت 2  :  پل سبــــــــــــز چوبی ..


Read Full Post »

می خواستم .. در باره درگذشت  یك آيت‌الله.. كه هیچ وقت خدا علیه حكم اعدام نبود و سیاست را از دولت جدا نمی دانست و ..در ایرانی كه بارها گفتم گرفتار جاهلستان است .. و در همین حال حاضر .. پوزسیون مذهبی حاشیه حكومت در جنگی نابرابر و خونین با دیكتاتوری نماینده تام و تمام مذهب استبدادی  در گیر است و… متاسفانه در این گیر و دار این ایت الله شده « پدر حقوق بشر « .. مطلبی دیدم در سایت روشنگری كه « مهدی اصلانی « با متانت و حوصله بیشتری نگاشته است هر چند كه من با جریان فكری ایشان فاصله دارم از انجایی كه نوشته گویا و جامع هست … انرا لینك كرده و دوستان و رفقا را به خواندنش نشویق می كنم …
در گذشت آيت‌الله منتظری :::بازنگرى‌اى نادقيق به يک رخ‌داد تاريخی …  « مهدی اصلانی «

……………………………………………………………………………………………..

این پایین هم نوشته دوستی بود در باره تفاوت خودش  « و بسیاری از دوستان و همفكران وطنی اش « با من .. این دوست ما به باور من ،  بشدت در نوشتن مسائل فلسفی تواناست .. اما نمیدانم .. چرا .. خواسته ما را با  « فاشیست «  در مقایسه ببیند  … بفرمایید … حوصله ای اگر باقی بود.. جوابیه ناقص ما را هم بخوانید …
………………………………………………………………………
تفاوت جدی ما با هم اینه
که من نه به عمامه داشتن حرمتی قایلم، نه به عمامه نداشتن
اما شما فقط یه طرف ماجرا رو لحاظ میکنی.
فرق اساسی شما با اون فاشیست چماقدار چی میشه پس ؟

…………………………………………………………………………………………
جواب نوشتار كوتاه و خلاصه من .. به دوستانی كه فكر می كنند .. هر كس مذهب را بطور كامل از دولت جدا خواست و هیچ ممشات و نده و بستان با مذهب دولتی نداشت .. « فاشیست « است
تفاوت جدی ما در این است .. كه شما هنوز نپذیرفته ای كه سی سال است در ایران عمامه داران نمایندگان مستقیم مذهب ، حكومت را و قانون شرع را در دست خود و دولت مذهبی خود گرفته  و  با قضات شرع حكومت می گردانند.. حد می زنند .. صیغه می گردانند ..  دار جرثقیلی می كارند .. شكنجه وزندان و گور دستجه جمعی و .. مداحی و شخص پرستی و تقدس و نمایندگی خدا روی زمین … و .. فقر و بیكاری و مواد مخدر بخصوص تریاك ارزان تر از نان ..ساخته اند .. و به این شكل و این فرم فقط می توانست توسط عمامه داران ساخته و پرداخته شود ..
این اواخر احمدی نژاد و ان اوایل میر حسین موسوی و ان وسط ها رجایی ها  ، شاگرد حجره بازار همین عمامه داران بودند …. متاسفانه این جا یك طرف ماجرا لحاظ نیست .. اینها عمامه ندارند ..
شما هنوز نپذیرفته ای كه رابطه مستقیم و ناگسستنی  بین بازار سنتی تجاری و مذهب .. همیشه بر قرار بوده و در صورت حفظ مقداری از این دستگاه این روابط در اینده هم خواهد بود ..
فرق اساسی شما با من تا اینجا روشن شد ..؟
می رویم سر فرق اساسی من با ان فاشیست چماقدار … من هر تقدس و تقلید و دنباله روی محض از هر مرجعیتی ..تك رهبریت…. را مذهب می دانم و ازادی و برابری همه اندیشه های انسان محور را ارج می نهم ….

عقیده و باور و دین و مذهب ..« هر مذهبی « باید ازاد باشد و شخصی …در هیچ جایی چه دولتی و چه خصوصی .. نباید عقیده و باور و مذهب فرد ثبت شده و نشان داده شود .. نقد و انتقاد و بررسی تمام عقاید و جهان بینی ها باید ازاد و بدون ترس از تعقیب و مفتش و ممیز و سانسور باشد ..

من هر دولت را موظف می دانم كه برای تمام مردم زیر حاكمیت خودش ..  در ایجاد رفاه و اسایش و ازادی اندیشه و باور كوشا و فعال باشد و نتیجه ارائه دهد و برای بررسی در كوچكترین  حسابهای دولتی .. بدون كوچكترین ترس از تعقیب و تفتیش .. ایجاد امكانات كرده و حدود و حقوق تمام ازدی های اجتماعی را به رسمیت بشناسد .. تمام ماموران و مزد بگیرانش دارای اونیفورم و كارت شناسایی شناخته شده و رسمی باشند ..دولت  در هر زمان باید بتواند دارایی های خود و ماموران و خانواد و وابستگان انها را  را با مدارك به اثبات برساند …كه از كجا اورده است  و با دارایی ها و درامد های دولتی چه كرده است ..؟
هیچ دولتی نباید دارای نیروی شبه نظامی .مسلح و نیمه مسلح .. در ظاهر ازاد و رهایی داشته باشد كه بتواند بدون اجازه و سرخود به كاری دست بزند و یا رهبریت و اداره این نیروها غیر مشخص و مخفی باشد .. و .. برای این نیروها امتیازات ویژه .. از جمله .. ورود به دانشگاها و مدارس عالی .. و حقوق و مزایای مخفی و زیر میزی .. و …نباید داشته باشند ..  .. دولت نباید  دراعتراض های مردمی و تظاهرات  نیروهای ویژه و لباس شخصی و مخفی بكار گیرد و مامورین دولتی  نباید از گازهای سمی و اشك اور و اسپری های فلفل و .. باطوم  استفاده كنند ..
من  نه عضو دولتی بوده ام و یا از دولت مشخصی بطور تمام و كمال دفاع كرده ام … اگر از دولتی هم دفاع  كرده باشم .. مشروط و موقت و شرطش رعایت تمام حق و حقوق های انسانی بوده است .. نه عصو سازمان و یا حزبی بوده ام كه از رهبر و رئیس اش دستور ضرب و شتم و كشتار و شكنجه و جاسوسی و …صادر شده  باشد .. و ..من ائرا اجرا كنم ..
این سومین وبلاگ است كه می نویسم .. « دو تای قبلی فیلتر شدند «  نه نظر كسی را حذف كرده ام و نه دستور قتل و  سركوب صادر نموده ام و نه حاضرم در ارگانی كه از بالا و بدون چون و چرا دستور می دهد .. عضو شوم …. ازادی را بخصوص اندیشه و قلم را مطلق می دانم .. نوشتار و مطبوعات را بدون دخالت دولت و ازاد می خواهم ..  اگر خلاف و كج روی هایی  در مورد نوشتار پیش امد .. می بایست ارگان مخصوصی كه خود دست اندر كاران مطبوعات  قوانین انرا تهیه و تنظیم كرده اند .. به جرم و تخطی مطبوعاتی رسیدگی كنند …
پی نوشت  1 :

http://www.roshangari.net/as/sitedata/20091227203348/20091227203348.html

پی نوشت  2 :

http://www.roshangari.net/as/sitedata/20091227174247/20091227174247.html

پی نوشت  3 :

فیلتر شكن تر و تازه …

پی نوشت  4  :

ادرس فیلتر شكن دیگر ….

Read Full Post »

عكس ها و جان های زیادی زنده و مرده  خواهند سوخت ..
این اتشی كه امام بر افروخته بود
عاقبت دامن خودش را هم گرفت …
كجایش را دیده اید .. این تازه شروع شورش است … من پیش بینی می كنم .. ایران راه دراز و خونینی برای رسیدن به ازادی و رفاه و دمكراسی دارد .. سوزاندن عكس امام ….
در حال حاضر دو جناح مذهب روبروی هم صف ارایی كرده اند .. یكی قدرت و زور و قلدری تمام سپاه و ارتش ولات و لمپن های  بسیج واخوند و قدرت نطامی و مالی دولتی و سرمایه كلان بازاری و اقازاده های اخوندی  …را در اختیار دارد .. دیگری .. نارضایتی مردم .. دانشجویان و زنان و جوانان و به تنگ امده های سركوب مذهب تك محور و فرقه های مختلف مذهب غیر رسمی « دراویش كه بشدت رشد كرده اند ، بهایی «  … و قشر خرده سرمایه و بزرگ سرمایه تجاری و  فرهنگی و مطبوعاتی .. و .. را نمایندگی می كند .. این وسط از همه پاسیوتر و غیر فعالتر .. جنبش چپ و لائیك كارگری ست .. شاید هم به انتظار نشسته كه در زمان درگیری شدید و خونین این دو جناح .. قدرت خود را نشان دهد .. این شاید ، حدس و گمان است .. و شاید هم الترا خوشبینی ست ….در حال حاضر نشان دقیقی از این نیروها پیدا نیست ..

در هر صورت این سوزاندن عكس امام  توسط هر كس و جناحی انجام گرفته باشد .. نشان از این دارد كه اختلافات بر سر تصاحب قدرت دولتی شدت گرفته است .. و سازش و كنار كشیدن با خطر حتمی مرگ روبروست ..

جناح حاكم مذهب فاشیستی .. می تواند با این ترفند « سوزاندن عكس امام « تمام معترضین و مبازرین گرفتار در سلولهای شكنجه و زندان را در لفافه و هیاهوی وای اماما …اااا بشدت و بی سرو صدا و با وجدان اسوده ، شكنجه كرده و به مرگ و نیستی بكشاند و بخصوص فشار زیاد و كشتار بسیاری را از نیروهای غیر مسلمان و غیر خودی در پستوی شكنجه گاهای خود را سازمان دهد و به سرانجام برساند …و برگ برنده ای هم در مقابل جناح اصلاح طلب خودی ارائه كند و بگوید كه  : هر انچه اكنون در دست دولت و سپاه و بسیج و پاسدار و اخوند است و ایران اسلامی را ساخته ، امام است و باید همه دور این امام زاده ای كه همیشه جمهوری اسلامی را شفا داده است جمع شویم .. میشود گفت نوعی از اتحاد طلبی و باز كردن همكاری و دیالوگ و بحث با جریان مخالف مذهبی سبز است … و خوب صد البته هم این سیاست ، سركوب و شكنجه سبزهای متوهم و باور به مذهب ازادی خواه شیعه اسلامی در شكنجه گاها را تا حدی خودی و غیر خودی به دنبال خواهد داشت  ..و ..رهبری سبز ها « میر حسین  و كروبی و خاتمی .. و .« و در كلیت جنبش سبز هم ، با این ازادی خواهان خوش باور و متوهم به عدل اسلامی مشكل داشته و دارند ..
« سوزاندن عكس امام « در بین مردم هم .. اثراتی خواهد گذاشت .. و انهایی كه همیشه بدرستی این سركوب سی ساله را محصول بافت امام می دانند ..و جمهوری اسلامی را بدون امام نمیتوانند متصور شوند در فرصت های مناسب ….تمام ان اقتدار دروغین و زهد و ریایی امام را به چالش خواهند كشید و پاشنه اشیل جمهوری اسلامی را خواهند لرزاند .. همانی كه فساد در دولت شاهنشاهی را عمده ترین اختلاف خود با خكومت شاهی می خواند و خودش دولت تعیین می كرد و توی دهن دولت فاسد شاهی می زد .. دولت امامی و امام زمانی صد بار از دولت شاهی فاسدتر و رشوه كارتر و ناكارامدتر است .. و در افكار مردمی هم كه مختص خاورمیانه اسلامی هم هست … عقب گرد و انتخاب بد و بدتر در دستور همیشگی كار هست .. منجر به نوعی رضایت خاطر خواهد شد و در فرصت های مناسب … عكس های زیادی از جمله عكس های امام به اتش كشانده و سوزانده خواهد شد ..
تازه این سوزاندن عكس های دیگر رهبران و سردمداران كشور های دیگر  ..در ایران همیشه  از شگرد های بسیج  و سپاه و پاسدار و اخوند و حزب الله بوده است كه حالا دور بر گشت خورده و مقدسات خود این جماعت كلاش به اتش كشیده  میشود و خواهد شد ..

پی نوشت 1 : اعتراف بولتن محرمانه ستاد کل نیروهای مسلح:

پی نوشت 2 : نوشته  « فردا « در مورد  سوزاندن عكس امام

Read Full Post »

اقای دكتر ..دكتر .. ایست فلبی چیست ..؟              
چرا از من می پرسید  ؟
از چه كسی بپرسیم دكتر ..؟
از سلاخ .. سلاخی است كه به قلب دستور ایست می دهد ..
و قلب می ایستد  ؟
چگونه  ؟
ببینید سلاخ ماهر ایست قلبی با سلاخ تهیه گوشت خواری شما فرق می كند ..
چه فرقی ….دكتر ..؟

«  دكتر رامین  پوراندرگانی «

سلاخ تهیه گوشت .. با اجازه شرعی كه خود او هیچ خبری از شرع ندارد ..
دست و پای ، شاید هم چهار پای ، گوشت خوراكی شما را می گیرد و بر زمین می زند ..
و با چاقوی تیزی گلویش را می برد و خون فواره می زند و با دست و پا زدن ها سر و صورت قصاب را خونین و رنگین  می كند .. و قلب كه پمپ می زند و خون را بیرون می ریزد خالی از خون شده و می ایستد ..
بوی خون به مشام سلاخ  مثل عطر امام رضاست .. پوست هم  می كند .. داخل شكم … پوه .. را هم خالی می كند
مثل هلوی پوست كنده گوشت را به قصابی می دهد و انهم تكه تكه برای شما می فروشد ..
به همین سادگی هم نمی فروشد .. راسته و فیله را برای كباب فروشی ها و یا منزل اربابی بالای شهر  .. ران و ماهیچه های دست و پا را برای حاجی ماجی های خپله بازاری .. و اخوند مایه دار و شیخ و پاسدار ..
دنده ها را برای ابگوشت رفیق قهوه چی پای منقلی اش مشهدی حسن .. خایه مایه را برای عرق خورهای دبش پولدار مغازه دو نبشی طلا فروشی ..
جیگر و قلوه  خوب را .. برای جیگركی های بالای شهر كه جونای ژیگولو بخورند و انجایشان  بجنبد و اگر هم دختر خشگلی رد شد .. بدون مجازات شرعی بگویند .. اخ  جیگرت را بخورم ..
جیگر و قلوه مریض و الوده را می فروشد به پایین شهری های شوش و مولوی و یاقچی اباد و نازی اباد ..
سیراب شیر دون می فروشد به سیرابی های سر بازار سبزه میدان كه بوی گندش دیگر بو های گند بازار را تكمیل كند ..
همین كه خودش به گوشت دست می زند و مگس ها را می پراكند .. مثل گوشت پروری چاق و چله می شود .. بعضی وقت ها كه ضعیفه هوس ابگوشت خوری می كند از بغل دندها كه سهم رفیق پای منقلی است .. كمی می دزد و می برد به خانه ..
كارمندهای دولت و كارگر های فنی كه توان خرید بعضی وقتها گوشت را دارند .. می رسند به دمبه و چربی های اطراف مخرج ..و الت ..
مشتری زیر خط فقر هم به سلامتی دولت عدل اسلامی هیچ وقت خدا ، مشتری قصابی نیستند …
دكتر ..دكتر .. سلاخ استاد در ایست قلبی چگونه است  ؟
این سلاخ اعتقاد و باور سفت و سختی به شرع و قوانین شرعی و دستور رهبر و رئیس و ارباب  و شاه و سلطان و حاكم .. دارد .. در ظاهر به نظر سر به زیر و خجالتی می اید به تخم چشای هیچ كس نگاه مستقیم نمی كند .. در حالی كه همه كس و همه جا را زیر چشمی تحت نظر دارد..برای اعتقاد و باورش دست به هر كاری می زند .. و صد البته هم در پشت پرده و در خلوت .. در انظار همان خجالتی و مومن و پاك و مخلص و محترم است ..
كارش را هم با استادی و شقاوت بی حد و بی پایانی به انجام می رساند . دستهایش هر گز نمی لرزد .. در حالت انزجار بشدت خود را قوی و شكست ناپذیر حس می كند ….گوشت زیر دست این سلاخ به مصرف نمی رسد و میگویند كه حرام است و فقط در بعضی جاها قبایل وحشی  افریقا از این گوشت دوپا استفاده می شود …جسد قربانی به دستور و فتوای  رهبر و رئیس و سركرده ، در صورت نداشتن اشنایی و فامیلی  در سیاه چالی انداخته می شود ..در بیشتر موارد كه كارش را با استادی انجام می دهد هیچ اثری از سلاخی خودش بجا نمی گذارد و همه هم فكر می كنند قربانی به مرگ طبیعی درگذشته است  جسد قربانی به اشنا و فامیلش تحویل داده  می شود و انها با زجه و ناله  به خاكش می سپارند و فراموشش می كنند ..
دكتر .. دكتر .. چگونه قلب شما ایستاد  ؟
داستانش طولانی است در دو بخش برای شما تعریف می كنم .. بخش كهریزك… و بخش .. خوابگاه سربازی ..

خوابگاه سربازی ..

در روز 29   ابان بعد از كار شبانه خسته و كوفته  با لباس در اسایشگاه خوابیده بودم .. ناگهان احساس كردم دست سنگینی روی دهنم قرار گرفت .. از خواب پریدم .. خواستم دست و پا بزنم .. دست و پایم را هم دستهای سنگینی گرفتند .. با چشمانم خوابگاه را پاییدم كه بتوانم اطرافم را ببینم .. دورم  را همه سیاه سلاخ ها گرفته بودند و هیچ ندیدم ..صدایی خش داری  در گوشم پیچید  .. ما به شما گفته بودیم كه اگر جای حرف بزنی كارت را تمام می كنیم .. شما در جایی گفته ای كه در كهریزك چه دیده ای .. همین .. صدای خش دار قطع شد .. و بلافاصله صدای بلند قران خواندن بر خاست .. تخته پهنی را اوردند و بر روی بالا تنه ام گذاشتند بطوری كه تمام  قفسه سینه ام تا گلویم را گرفت .. ناكهان پتكی بر وسط تخته كوبیده شد ..  دستهای سنگین هم چنان چنگال وار انگار قفل شده بودند .. پتك پی در پی كوبیده می شد من  ضربان قلبم را تا 140 شمردم .و از هوش رفتم …
دور ایاقا .. دوهتور .. قلبین وررور .. دو گور بو قورمساق نه دی ییر ..


«« زاكانى همچنين به ماجراى مرگ پزشك كهريزك نيز اشاره كرد و گفت: در آن خصوص ادعا مي‌كنند كه وى خودكشى كرده است، اما اصل ماجرا اين است كه اين پزشك خودش از متهمين بوده و جرمش هم رسيدگى نادرست و ارائه گزارش غلط در خصوص وضعيت بازداشت‌شدگان بود.
وى افزود: به اتهامات اين پزشك نيز رسيدگى شده و برايش حكم 5 سال زندان صادر شده بود ولى با قرار كفالت آزاد بود كه با استفاده از همين فرصت خودكشى كرده است.«««

گور بوردا ده دن نه دی ییر

« رضا قلی پوراندرجانی در گفتگو با خبرگزاری های خارجی افزوده: روز بعد، فرمانده نيروی انتظامی تهران به او اطلاع می دهد که پای فرزندش درحادثه رانندگی صدمه ديده و برای جراحی او به اجازه پدرش نياز دارند، اما وقتی که آنها از تبريز به تهران رفتند، متوجه شدند که چنين موردی نبوده است. ««

حتی خانواده پزشک کهريزک هم از کالبد شکافی فرزندشان بي‌خبرند

Read Full Post »

Older Posts »